ساعت 11 صبح:

همه از خواب بیدار شده بودیم و منتظر بودیم یکی دست به کار

بشه......منو صدف و گلنار  تو بالکن  رو میز چهار نفره نشسته

بودیم و با شعرای ایرانی ور میرفتیم و عوضشون میکردیم..

(هههههههههههههههههی اخی یادش بخیر..سال پیش اینقدر از این

کارا میکردیم....حالا امسال جدا شدیم نه من نه صدف نه اون کچل

ادم شدیم...اهه اهه اهه...البته اینارو از اینترنت اوردم اگه شعرا

خودمونو پیدا کردم میزارم)

سارینا:هه هه دارین چه نقشه شومی میکشین.....

شکیبا:هه هه هه سارا جاستین با سلنا بهم زد....

با شنیدن این حرف مثله همیشه افتادم دنبالش تا بزنمش و اونم

پا به فرار گذاشت....

شکیبا:ججججججججججججججججیغ....فرااااااااار...

سارا:صبر ککککککککن تا حالیت کنم...مگه بت نمیگم اسم اونو

نیار(هه هه هه طی کلی عملیات و بد گویی از جاستین شکیبا

دیگه از جاستین خوشش نمیاد...مینا رو تو هم باید کار کنم یوهاها)

ملینا:صبحااااااااااااااااانه حاضرههههههههههههههههه....

همه دوره میز جمع شدیم و صدف هم شعر غم تو دارم رو اورده

بود تا  سر میز یکم بخونیم...

صدف:گفتم غمه تو دارم...

سارا:گفتا چشت دراید...

صدف:گفتم که ماهه من شو..

گلنار:گفتا دلم نخواهد...

صدف:گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد...

سارا:گفتا هوای گرمی ست...اه اه ...عرق درامد...

کژال:بسه صبحانتونو بخورید...بیچاره شاعرا که شعر میگن بعد

ادمایی مث شما شعرو خراب میکنین...

گلنار:هه هه هه اونا به ما افتخار میکنن...

سارینا:حتما...

شکیبا:اااااااااا اهنگ پس اهنگ لاتین گرل جاستین رو تغییر بده

اسم منو توش بیار...

سارا:ییییییییییییییییییییییییییییییا تو باز اسم اونو اوردی....

---------------------------------------------------------------------

خونه nu'est:

jr:ههههههههههههههههههههههههی رن بلند شو لنگ ظهره....

رن:حرف نزن...خوابم میاد...

ارون:هههههههههههههههههههههی پاشو دیگه..دیشب کجا بودی

که اینقدر خوابالودی....

رن:یه جای خوب....

بکهو:خاک بر سرم ک..لو...ب ... بودی؟؟

رن:اااااااه خفه شو.........منحرف....

مین هیون:پاشووووووووووووو میخوایم بریم بیروووووون...

رن:یه سا عت دیگه میخوابم..برا ناهار بریم....

---------------------------------------------------------------------

سوهیون:دونگهوووووووووووووووووووووووو....ده بار این تیکه رو

اشتباه رفتیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی...اه چت شده ؟

دونگهو:متاسفم...احساس میکنم....داره سرم میترکه..فک کنم

مریض شدم.....

سوهیون:امروز نمیخواد تمرین کنی..برو خونه استراحت کن...

---------------------------------------------------------------------

یه هفته بعد:استادیو ضبط:

وویی:بچه ها خسته نباشید....عالی بود.....

کژال:خو بریم تمرین رق..ص...

سارا: من رقص رو حفظم....

گلنار:منو سارا با شکیبا وصدف دیروز تمرین کردیم تا نصفه شب

زی زی:پس چرا به من نگفتین..

صدف:در دسترس نبودین...

کژال:خوب امروز منو زی زی و سارینا و ملینا تمرین میکنیم...

وویی:خوبه اخر این هفته قراره ویدئو کلیپ رو فیلم بگیریم....

---------------------------------------------------------------------

4روز بعد از فیلم برداری:

تو سالن رقص همه رو زمین ولو بودیم....

گلنار:پشمالو کچل جونم...

سارا:ها؟

گلنار:میری قهوه بگیری...

با شتاب از جام بلند شدم و به طرف گلنار برگشتم که دیدم

همشون پشت گلنار نشستن و نیششون بازه...

سارا:پولو رد کنید بیاد...

پول رو گرفتم و داشتم از در میرفتم بیرون...که وویی جلو در

ظاهر شد و منو عقبکی به سالن برگردوند...

و خودشم بعد وارد سالن شد و بدون هیچ حرفی به طرف میز

رفت وکنترل رو برداشت و تی وی رو روشن کرد و زد اریرنگ..

برنامه پاپ این سئول بود....و داشت درمورد اهنگ جدید یه گروه

حرف میزد و چون ما وسطا حرفش رسیده بودیم از حرفاش سر

در نیوردیم...که اهنگ پخش شد و پایین اهنگ زده بود:

anti boy

rock school

هممون هنگ کرده بودیم و با دهنای باز داشتیم تی وی رو نیگا

میکردیم که اهنگ تموم شد...همزمان با تموم شدن اهنگ ما هم

منفجر شدیم و بالا پایین میپریدیم...من که همش کله ملَِِق میزدم

گلنار با یه حرکت رفت رو دستاش ایستاد.....

عصر-کمپانی:

دینگ درینگ....

رن برام اس ام اس فرستاده بود کلا با زنگ زدن مشکل داشت...

رن:سللللللللللللللللللللللللللللللللام تبرییییییییییک هه هه خیلی

باهال بود مخصوصا اون قسمت که صداتو کلف کردی...از خنده

ترکیدیم...هه هه هه هه صدات شبیه مرده هایی که اربده میردن

شده بود...

دوباره صدا اس ام اس موبایلم بلند شد ایندفعه از طرف کریستال

و لونا بود:

کریستال:هه هه هه هه صدات عااااااااااااااااااااااااااااااالی بود.....

هه هه هه باید به منم یاد بدی صدامو کلفت کنم....هه هه حالت

به هم نخورد از بس رو دستات ایستادی...راستی به گلی بگو

اون تیکه رقصش خیلی باهال بود من اگه بودم خون تو مغزم

جمع میشد...

لونا:هاهاهاهاهاها صدات شبیه دیوا شده بود..عالییییییییی بود..

و اخرین اس ام اس

دونگهو:عالییییییییییییییییییییییی بود حرف نداشت..تبریک....

(ما زنگ ورزشا میریم نماز خونه(هه هه اول سال قول ورزشگاه

بهمون داده بودن) اونجا هم بیکاریم میشینیم حرکات اکروباتی

هیپ هاپ از اینجور کارا میکنیم..بعد حسنا رو دستو سرش

ایستاده بود من میچرخوندمش)

گلنار:اااااااااااااااااااااه موبایلت رو بزا رو سایلنت یا صداشو قطع

کن....اهه

سارا:همش که صدا موبایل من نیست....

در حاله بحث مفید در مورد صدا اس ام اس تلفن بودیم که رئیس

و وویی و گروه یوک...ی..س وارد سالن شدن..(هه هه به قول

خودم داخل شدن)

رئیس:هه هه تبریک کارتون عالی بود..امروز مهمون من....

سارا به فارسی:اوهو رئیس چه دستو دلبازه.....

ملینا:عزیزم همیشه بود فقط نیاز به چشم بصیرت میخواست..

هون:چی دارید میگید..رئیس دارن نقشه میکشن تو غذا یه چی

برسن...

گلنار:هاهاها تو چه باهوشی تو غذا تو چه نوع سم بریزم...

با کلی دعوا و کل کل از سالن بیرون اومدیم و هر گروه به طرف

ون خودش رفت....

نظرات شما عزیزان: